-
دوشنبه, ۱۳ آذر ۱۴۰۲، ۰۴:۴۳ ب.ظ
-
۲۴
![](https://bayanbox.ir/download/988100900584196987/%D8%B3%DB%8C%D8%AF-%D8%AC%D9%85%D8%A7%D9%84-%D8%A7%D9%84%D8%AF%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D9%84%D8%A7%D9%81%D8%BA%D8%A7%D9%86%DB%8C.jpg)
گروه جریان شناسی سیاسی اندیشکده مطالعات راهبردی شاخص اندیشه| سیدمحمد هادی پیشوائی| یکی از بحثهای مهم در بارۀ تبارشناسی روشنفکری دینگرا، شناخت سیدجمال الدین اسدآبادی است. جریان روشنفکری در ایران، اصرار دارد که خود را به سیدجمال منسوب کرده و او را ایرانی شیعه معرفی کند. در حالی که روایت دومی وجود دارد که او را افغانی و متمایل به سلفیه معرفی می کند. با توجه به گرایشات سلفی شاگردان سیدجمال، این دیدگاه در شناخت ریشه تفکرات جریان سلفیه در فضای شیعه و اهل سنت بسیار مهم است.
سید جمال الدین اسدآبادی، ایرانی یا افغانی؟!
یکی از بحثهای مهم در بارۀ تبارشناسی روشنفکری دینگرا، شناخت سیدجمال الدین اسدآبادی است. جریان روشنفکری در ایران، اصرار دارد که خود را به سیدجمال منسوب کرده و او را ایرانی شیعه معرفی کند.در حالی که روایت دومی وجود دارد که او را افغانی و متمایل به سلفیه معرفی می کند. این روایت نیز جای تأمل دارد. در اینجا به صورت اجمال اقوال نظریات طرفین را مطرح شده و استدلالهای آنها بیان میشود:
روایت اول در تولد و نوجوانی سیدجمال
نظریه مشهور ایرانی در این باره این است که سید جمال متولد روستای اسدآباد همدان در ماه شعبان 1254ق بوده و از سادات حسینی این محل است.[1] وی در سن ده سالگی در سال 1264 ق به همراه پدرش((سید صفدر)) از همدان مهاجرت کرده و به قزوین میرود.[2] سید جمال در این زمان، در حوزه علمیه قزوین دروس مقدماتی دینی را آموخته و بعد از دو سال قزوین را به مقصد تهران ترک میکند. در تهران، محضر سید محمد صادق طباطبائی همدانی را درک کرده و در این ایام در همان سن نوجوانی معمم میشود. وی بعد از اندکی توقف در تهران به نجف اشرف رفته و به مدت چهار سال در محضر بزرگانی چون مرحوم شیخ مرتضی انصاری ره و عارف کامل ملاحسین قلی همدانی، فقه و اصول و عرفان میآموزد و بعد در حالیکه فقط شانزده سال دارد، در سال 1270ق. عازم هند میشود.[3] در مورد تحصیل سیدجمال در نجف و علت مهاجرت وی از نجف، خواهر زادۀ وی چنین ادعا میکند که سید جمال با وجود صغر سن در عرض چهارسال معارف دینی را آموخت و درسهای عالیه حوزه را در محضر مراجع بزرگ عصر شروع کرد و مورد توجه خاص ایشان قرار گرفت. به گونهای که «به فتاوی امور شرعی اجازهاش فرمود» وی در ادامه مدعی حضور وی در درس عرفان ملاحسین قلی همدانی شده و علاوه بر عرفان علومی مانند حکمت، طبیعی، ریاضی و طب و تشریح و هیأت و نجوم را هم تحصیل کرد.وی در ادامه، علت مهاجرت وی را از نجف، حسادت و سعایت حسودان دانسته و مدعی است که شیخ انصاری به ناچار او را روانه هند کرده است. صفات الله جمالی در این باره مینویسد: «بالاخره جمعی از علمای سوء بر آن عالم ربانی حسد میبرند و در صدد اعدام و اطفاء آن نور ربانی بر میآیند. مرحوم شیخ انصاری از عقیدة خبیثۀ آنها با خبر شده توصیة او را به پیروان خود نوشته با پیری روشن ضمیر که سیدی جلیل بوده، به جانب بمبئی و هندوستانش روانه میفرمایند.»[4]
روایت دوم تولد و نوجوانی سیدجمال
جمع زیادی از محققان، مانند شیخ محمد عبده، به عنوان شاگرد برجسته سید جمال و یا محمد پاشا مخزومی از مریدان مصری و خاص سیدجمال، با توجه به اظهارات خود سیدجمال، او را متولد سعد آباد یا اسعد آباد از منطقه کُنَر افغانستان میدانند. وی در نوجوانی به کابل سفر کرده و در آنجا دروس مقدماتی را تحصیل کرده است. در ادامه برای تکمیل تحصیلات، به هندوستان سفر کرده است.[5] این دو روایت در مورد سال 1270ق به عنوان زمان حضور سیدجمال در هندوستان، اشتراک نظر داشته و سفر وی به حج و بعد ادامۀ زندگی سید جمال مورد قبول همۀ نویسندگان است.
محمد مخزومی، یکی از شاگردان و مریدان سید جمال در استانبول است. او در ایامی که سید جمال در دربار عثمانی گرفتار است، به حضور او رسیده و خاطرات او را در کتابی به نام «خاطرات الافغانی» نوشته است. از این رو این کتاب یکی از بهترین منابع در مورد زندگی سید جمال محسوب شده و استاد خسروشاهی در مجموعه آثار سید جمال، آن را تصحیح و چاپ نموده است.[6]
بعضی از محققان افغانی تلاش کردهاند بین این دو روایت جمع کرده و هویتی ایرانی- افغانی به او بدهند. عبد الحی حبیبی، یکی از محققان افغانی، کتابی با عنوان «نسب و زادگاه سید جمال الدین الافغانی» نگاشته و در آن تلاش کرده است که ثابت کند که سید صفدر پدر سید جمال افغانی بوده که با سادات همدانی، قرابت داشته و در دوران کودکی سید جمال به اسدآباد مهاجرت کرده است.[7] جالب توجه است که سید به زبان ترکی آذری نیز سخن میگفت و در حالی که در افغانستان خود را «سید استانبولی» معرفی میکرد، به روزنامهنگاری ترک، گفته بود: والدینش از مردم مراغه بودند و سپـس به همـدان، و آنگاه به افغانستـان مهاجرت کـردهاند.[8]
تحلیلی بر این روایات
در این باره چند نکته مهم وجود دارد:
- پنهانکاری سیدجمال
سید جمال الدین اسدآبادی، اصرار ویژهای بر پنهان کردن سابقه و ریشه خود داشته است. او به خاطر شیوهای که برای مبارزه با استعمار و استبداد در پیش گرفته بود، به شدت میکوشید هویت خود را مخفی سازد. به طوری که هرگاه از زندگانی خود سخن به میان میآورد چه بسا حقیقت را کتمان کرده و یا در ازمنه و امکنه متفاوت اسم و ملیت و حتی لباس و هیأت ظاهری خود را تغییر میداد. به تعبیر دکتر مجتهدی «در کشورهای عربی و اروپایی خود را افغانی و الکابلی، در افغانستان الاستنبولی[9] و در جاهای دیگر گاهی سید جمال و اسدآبادی و گاهی الحسینی و گاه الطوسی خوانده و تخلص شعری خود را «رومی» بر گزیده بود.»[10] اسماعیل رائین، نویسنده مشهور کتاب فراماسونری در ایران، با بررسی اسناد سید جمال، 21 اسم را برای سید جمال ذکر کرده که او با این اسمها خود را معرفی میکرده و نامه امضاء میکرده است.[11] از این رو طبیعی است که بحث سیدجمال، امری مبهم مانده باشد.
- هوش سیدجمال
سیدجمال، شخصیت باهوشی بوده است، به ویژه وی سحر بیان عجیبی داشته است. به گونهای که شیخ محمد عبده هوش او را استثنائی و بالاترین هوش بعد از انبیاء معرفی میکند و یا ارنست رنان، مستشرق معرف، در بارة او میگوید که هربار که با او گفتگو میکردم، میپنداشتم که با بوعلی سینا یا ابن رشد روبرو هستم.[12]
- فقدان جایگاه علمی خارقالعاده سیدجمال
هر چند مریدان سیدجمال او را «فیلسوف شرق» و «علامةدهر» دانسته و عبده او را بالاتر از بشر توصیف میکند. اما او در دانشگاه الازهر با کسب رتبة درجه دو، موفق به کسب درجه استادی میشود.[13] در مباحثه با مرحوم جلوه، به عنوان فیلسوف و حکیم پایتخت در این دوره، وی مباحث سیدجمال را نپسندیده و با ادبیاتی تمسخرآمیز، جلسه او را ترک میکند. یا این که بسیاری از کسانی که با او سروکار داشتهآند مایة علمی او را بسیار کم معرفی میکنند.[14] آثار قلمی او نوعا مقالات منتشر شده در مجلات است. در واقع، شغل اصلی او، روزنامهنگاری بوده و بعضی از مجموعه مقالات وی، تبدیل به کتاب شده است. اما هیچکدام از کتابهای وی، اثر برجستهای در تاریخ، فلسفه، عرفان و ... نیستند. در واقع آثار او، در حد تدریس کتابهای مشهور فلسفه مانند شفای بوعلی و یا مقالات عرفانی در این حد هستند. در واقع هیچ نظریه جدیدی در فلسفی و عرفانی از او وجود ندارد.
از این رو این نظریه که سیدجمال توانسته است تا سن شانزده سالگی مجتهد در علوم مختلف باشد غریب به نظر میرسد. زیرا بزرگانی چون ابن سینا، شهید اول، مرحوم علامه حلی، فخرالمحققین و ... که مشهور است در سن نوجوانی به مقام اجتهاد رسیدهاند، در ادامه زندگی در بعد علمی در اوج بودهاند. آثار علمی آنان در دوران جوانی و میانسالی به وضوح گویای هوش فوق العاده و توانایی علمی سرشار آنان بوده است و دوست و دشمن را به اعتراف مجبور میکرده است.
جمعبندی
وجود دو روایت اصلی در مورد سیدجمال، سبب شده است که دو روایت اصلی در مورد وی وجود داشته باشد. روایت اول، که روایت مشهور در مورد سیدجمال است و شهید مطهری هم این روایت را پذیرفته است، سیدجمال را ایرانی معرفی میکند.
اما روایت دوم، با تشکیک در مورد روایت مشهور، چنین جایگاهی برای سیدجمال را انکار میکند. حضرت آیت الله شبیری زنجانی (زید عزه)، در کتاب جرعهای از دریا، شاگرد شیخ انصاری بودن سید جمال را مردود دانسته است.[15]
اهمیت فوق العاده این بحث این است که در صورت ایرانی بودن سیدجمال، شیعه بودن او با احتمال قریب به یقین اثبات میشود. اما در صورت عدم اثبات این امر، سیدجمال فردی افغانی بوده که در مورد شیعه یا سنی بودن او و رابطه او با آل سعود و سلفیت اختلاف نظر وجود دارد. زیرا وی یکی از طرفداران سلفیه بوده و شاگردان برجسته او مانند عبده و رشیدرضا در مصر و بخش وسیعی از شاگردان و مریدان ایرانی او مانند شیخ هادی نجم آبادی، سیداسدالله خرقانی و شریعت سنگلجی و ... به وضوح رویکرد سلفی و وهابی دارند.
[1] لطف الله جمالی، زندگی و مبارزات سید جمال الدین اسدآبادی، ، ص 23
[2] لطف الله جمالی، زندگی و مبارزات سید جمال الدین اسدآبادی، ، ص 24
[4]. زندگی و مبارزات سید جمال الدین اسدآبادی، لطفالله جمالی، صفات الله جمالی و سید حسن تقیزاده، به کوشش سید هادی خسروشاهی، ص29
[5]. السید جمال الدین الافغانی، الاثار الکامله، ج6 ، خاطرات الافغانی، ص29، مهدی ملکزاده، تاریخ بیداری ایرانیان،ج1، ص54
[6]. السید جمال الدین الافغانی، الاثار الکامله، ج6،خاطرات الافغانی، ص11
[7]. نسب و زادگاه سید جمال الدین الافغانی، کابل : موسسه انتشارات بیهقی، 1355ش
[8]. سید جواد طباطبائی، مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، مدخل: پنهانکاری سید جمال الدین اسدآبادی، http://www.cgie.org.ir
[9] محیط طباطبائی، سید جمال الدین اسدآبادی و بیداری مشرق زمین، ص34
[10] کریم مجتهدی، سیدجمالالدین و تفکر جدید، ص18
[11]. اسماعیل رائین، فراموشخانه و فراماسونری در ایران، ج1، انتشارات امیرکبیر، 1357، تهران، ص363
[12]. سید هادی خسرو شاهی،الاثار الکامله، ج3، الرسائل و المقالات، ص185
[13] رشید رضا، تاریخ الاستاذ الامام محمد عبده، ج1، ص103
[14] طباطبائی در این مقاله تلاش میکند در مباحث مختلف علمی، چون تاریخ، فلسفه و ... اثبات نماید که سید جمال چندان مایه علمی نداشته است. سید جواد طباطبائی، مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، مدخل: پنهانکاری سید جمال الدین اسدآبادی، http://www.cgie.org.ir
[15]. جرعهای از دریا، ج2، ص120