-
چهارشنبه, ۲۴ آبان ۱۴۰۲، ۰۲:۴۱ ب.ظ
-
۴۶
![](http://bayanbox.ir/view/6565466738897323790/6820219016310513194801211352421918717843.jpg)
گروه سیاسی اندیشکده مطالعات راهبردی شاخص اندیشه | محمد ملکزاده؛ عضو پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی: بیش از یکماه از نبرد طوفانالاقصی میگذرد و همچنان اخبار مربوط به منطقه خاورمیانه، به ویژه درگیریهای سربازان رژیم صهیونیستی و نیروهای مقاومت فلسطینی سرخط مطبوعات جهان است.
رژیم صهیونیستی پس از دریافت زخم ترمیمناپذیر از سوی نیروهای حماس، سعی دارد با بمباران و هدف قرار دادن مناطق غیرنظامی، مانند خانههای مسکونی، بیمارستانها، مراکز آموزشی، ساختمان مطبوعاتی و خبری و... به نوعی شدت ضربه دریافت شده از طوفانالاقصی را جبران کند. تعداد شهدای فلسطینی که در میان آنها تعداد قابل توجهی کودکان خردسال هستند، همچنان رو به افزایش است و هر روز به تعداد شهدا افزوده میشود.
حملات رژیم صهیونیستی و قتلعام غیرنظامیان ادامه دارد و کار به جایی رسیده است که در درگیریهای شهری در نواحی شمالی غزه، سربازان رژیم صهیونیستی از اسرای فلسطینی به عنوان سپر انسانی استفاده میکنند. هنوز جنازههای بسیاری از مردم غزه زیر آوارها مانده است و زمین غزه مملو از خون و تکههای بدن شهدای فلسطینی است. این بار پروپاگاندای رسانهای صهیونیستی اگرچه سعی کرد خط روایت را در دست گیرد و با مظلومنمایی و برجسته کردن کلیشه تاریخ مصرف گذشته یهودستیزی، برای خود از سوی مردم دنیا اشک تمساح دریافت کند، اما شدت جنایت رژیم صهیونیستی به حدی است که از همان روزهای اول جنگ تا به امروز شاهد هستیم گروههای هزاران نفری در اقصی نقاط دنیا، از آسیا تا اروپا و آمریکا با حضور در خیابانها علیه جنایات صهیونیستها شعار داده و ضد آپارتاید یهود موضعگیری میکنند.
در ایران هم وضعیت به همین شکل است؛ از روز اول جنگ تا کنون عموم مردم ایران نسبت به رژیم و جنایاتش ابراز تنفر و انزجار کرده و با برپایی چند راهپیمایی و گردهمایی در شهرهای گوناگون، عهد مبارزه با رژیم صهیونیستی را تجدید کردند؛ اما با اینحال چیزی را در این ایام مشاهده کردیم سکوت متناقض روشنفکران است! گروهی که به طور طبیعی خود را مکلف به اظهار نظر پیرامون هر واقعه ناخوشایند می دانند در برابر این اتفاقات سکوت کرده اند! در ایران مانند هر جامعه دیگری، بخش قابل توجهی از دانشگاهیان و اهالی فرهنگ، هنر و اندیشه تحت تأثیر روشنفکران جامعه هستند و این قشر با فعل و انفعالات خود، مسیر و موضعگیری بخشی از بدنه اجتماعی را تعیین میکنند. برخی روشنفکران ایرانی که همواره در آثار خود آزادی و عدالت را بیتالغزل نوشتهها و گفتارهایشان قرار میدهند، در این ایام روزه سکوت عجیبی گرفته و گویی هیچ خبری از عالم و عالمیان ندارند! آنهایی که در فتنه ژینا هر روز بیانیه صادر میکردند و هرچه شایسته و لایق رژیم صهیونیستی و سردمداران دولتهای غربی است، به نظام جمهوری اسلامی نسبت میدادند، گویی تمایل ندارند تا چند خط یا چند جمله در دفاع از مظلومان فلسطینی بگویند یا بنویسند، و بمب فسفری و بمباران بیمارستانها را محکوم کنند. گویی افکار این جماعت را رسانههایی نظیر منوتو، صدای آمریکا و بیبیسی هدایت میکنند! روشنفکرانی که سر ماجرای اوکراین یا طالبان سینهچاک مبارزه با ظلم و حمایت از مظلوم بودند، گویا فلسطین در نگرش و قاموس اینان جایی ندارد!
دو طیف از خواص جامعه ایران
در شرایطی که حملات وحشیانه رژیم صهیونیستی علیه کودکان، زنان و مردم بیدفاع و بیپناه فلسطینی گسترش یافته است، هر شخصی با هر مرام و مسلکی که باشد، بیشک در برابر این جنایت عظیم واکنش نشان میدهد و ساکت نمینشیند. در جامعه ما مانند هر جامعه دیگری، بخشی به عنوان خواص شناخته میشوند که بین آنان هنرمندان، روشنفکران و به طور کلی اهالی فرهنگ و اندیشه حاضر هستند که تریبون و مخاطبان بسیاری داشته و وظیفه راهنمایی و هدایتبخشی از جامعه را بر عهده میگیرند. این طیف به دو بخش تقسیم میشوند: بخش اول خواص متعهد و انقلابی هستند کسانی که با توجه به تعهد خویش نسبت به موضوعات حساس و مهم ایران و جهان مانند موضوع امروزه فلسطین ساکت نمینشینند و فعالانه وارد صحنه میشوند. آنان از ظرفیت خود همواره برای دفاع از مظلوم استفاده میکنند و هیبت ظالم آنان را فریب نمیدهد، اما در آن سو طیفی وجود دارد که به دلیل مخالفت همهجانبه با نظام جمهوری اسلامی ایران و ذهنیت سکولار و غربزده خود، واکنششان معطوف به موضعگیریهای نظام جمهوری اسلامی است. اینان فقط برای اینکه با انقلاب اسلامی مبادا لحظهای همسو شوند، حاضر نیستند از فلسطین دفاع کرده و استعمار و جنایت صهیونیستها را به چالش و انتقاد بگیرند. در چند روز اخیر وجدان جهانی از حملات اسرائیل به مردم فلسطین به درد آمده و شاهد آن بودیم که خیل کثیری از مردم جهان نسبت به این جنایت واکنش نشان دادند و علیه اسرائیل به تظاهرات دست زدند؛ اما در ایران به شکل عجیبی بخشی از روشنفکران ما که باید پیشروان جامعه باشند یا به کلی سکوت اختیار کرده یا به شکل مزوّرانهای مواضع دوپهلو را اخذ میکنند تا به اصطلاح «نه سیخ بسوزد و نه کباب»! مخالفت با نظام آنان را واداشته که در قبال وحشیانهترین اعمال هم که شده، برای دفاع از مردم فلسطین کاری نکنند. درحالیکه سال گذشته برای فوت طبیعی خانمی در اداره پلیس، همین قشر به اصطلاح روشنفکر و هنرمند سینهچاک کردند و به بهانه دفاع از حقوق زنان و آزادی با نظام جنگیدند، آیا این دلسوزان حقوق زن و آزادی این تجاوز و قتلعام را نمیبینند؟ آیا کشتار زنان و کودکان را به دست صهیونیستها مشاهده نکردند؟ آیا در قاموس آنان که شعار زن، زندگی، آزادی را سر میدادند، زنان فلسطینی زن نیستند و ارزش دفاع کردن ندارند؟!
مسئله فلسطین و جنایات رژیم صهیونیستی به قدری جانسوز است که بسیاری از مجامع بینالمللی و شخصیتهای جهانی در حد حرف هم که شده، در برابر آن موضعگیری کردند. به عبارتی، این یک موضوع جهانی است و ربطی به جمهوری اسلامی ندارد که آنان از ترس اینکه با این نظام سر یک مسئله همسو شوند، نسبت به آن سکوت اختیار کردند. این اتفاق نشان داد برخی از جریان روشنفکری و هنری ما تا چه حد به انگارههای غربی و رسانههای آنان وابسته هستند و چگونه خود را به بردگی آنان درآوردهاند. مسئله فلسطین امروزه یک آزمون و میدان برای روشن شدن چهره واقعی خواص و صاحبان تریبون است که با فعل و انفعال خود حقیقت وجودیشان را روشن کنند. امروزه با سکوت یا اعتراض در قبال جنایات صهیونیستها، روشنفکران ایرانی واقعیت خود را تعیین و جایگاه خودشان نزد حقیقت را معلوم میکنند.
امروز بسیاری از مردم ایران چشم به دهان و قلم این قشر دارند تا ببینند در این التهاب منطقهای و بحران بشری، چه واکنشی از خود نشان میدهند. سکوتی که از این افراد میبینیم، اولین نتیجه باطل بودن دغدغه آزادی و حقوق نزد اینان است. این تناقض در رفتار سبب نابودی اعتبار این جریان نزد مردم خواهد شد. این وقایع همچنین نشان داد، که موضوع دفاع از حق و آزادی یک پوشش برای دشمنی با نظام جمهوری اسلامی و همراهی با دشمنان آن است؛ و الا مگر میشود کسی آزادیخواه و عدالتطلب باشد و در قبال ماجرای فلسطین سکوت را برگزیند؟ مردم امروز به خوبی دریافتهاند که این طیف چگونه به مثابه ابزاری در دست سیاست بازان و در خدمت منافع غرب قرار دارند. امروز تمدن وحشی غرب که تجلیاش را در رفتار صهیونیستها میبینیم، بدون رحم به کودک و نوجوان بیمارستانها را هم هدف میگیرد و این طیف از روشنفکران همچنان سکوت اختیار کردهاند. این یک خیانت بزرگ به انسانیت است و تاریخ هیچگاه خیانت این دست از روشنفکران را فراموش نمیکند.
انتهای یادداشت /